معنی درخت بادام تلخ

لغت نامه دهخدا

بادام تلخ

بادام تلخ. [م ِ ت َ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) (درخت) مِزْج. (منتهی الارب). مَزَگ. رجوع به بادام تلخه شود.

بادام تلخ. [ت َ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان شهاباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. در 30هزارگزی جنوب خاوری بیرجند در دامنه واقعست.آب و هوایش معتدل و دارای 27 تن سکنه میباشد. آبش از قنات و محصولش میوه و شغل مردمش زراعت و راهش مالرو است. مزارع خارستان، چشمه روی گدار، چشمه فریزک جزءاین ده می باشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

حل جدول

درخت بادام تلخ

ارجن

مرخ


درخت بادام کوهی

ارجن

ارژن


درخت بادام کوهى

ارجن

ارجن، ارژن

خواص گیاهان دارویی

بادام تلخ

چون بادام تلخ دارای اسید سیانیدریک است در مصرف آن باید نهایت دقت را بعمل آورد.
مغز بادام تلخ ازنظر طب قدیم ایران خیلی گرم و خشک است بادام تلخ را آسیاب کرده و با سرکه مخلوط کنید ضماد خوبی برای سر درد می باشد همچنین مالیدن آن بر دور چشم برای تقویت بینایی مفید است خوردن بادام تلخ برای تنگی نفس، سرفه و ورم ریه مفید است بادام تلخ رابا عسل بخورید کبد و طحال را تمیز می کند برای رفع درد کلیه ها بادام تلخ را با نشاسته و نعناع بخورید برای از بین بردن سنگ کلیه و ناراحتی های کلیه، بادام تلخ را با شیره انگور مخلوط کرده و بخورید.اگر عادت ماهیانه خانم ها عقب می افتد بهترین طرز درمان آن قرار دادن شیاف بادام تلخ در مهبل است برای رفع زنگ زدن و صدا در گوش یک قطره از روغن بادام تلخ را در گوش بریزید.خمیر بادام تلخ برای رفع بوی بد پا و زیر بغل مفید است مالیدن روغن بادام تلخ روی صورت، لکه ها و چین و چروک را از بین می برد.

فرهنگ گیاهان

بادام تلخ

لوز المر

فارسی به عربی

فارسی به آلمانی

تعبیر خواب

درخت بادام

دلیل بود بر زنی که بدکردار باشد. -

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

درخت بادام تلخ

2282

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری